شنبه 27 اسفند 1390
|
![]() |
این سخنگو جمعه شب به خبرنگار ایرنا گفت: مردم بحرین آماده هرگونه فداكاری برای مبارزه با دیكتاتوری و همچنین آزاد كردن كشورشان از نیروهای اشغالگر هستند.
وی افزود: این هفته نخستین سالگرد ورود نیروهای سعودی به بحرین و همچنین سالگرد سركوب خونین تجمع كنندگان در میدان مروارید منامه بود كه در جریان آن دست كم پنج نفر كشته شدند. این جنایت دو روز پس از حضور نیرهای عربستانی در بحرین و با پشتیبانی آنان انجام شد.
وی اظهارداشت: لشگركشی عربستان به بحرین برای دفاع از رژیم آل خلیفه و حمله عوامل آنها به معترضان به طور آشكار مورد تایید و حمایت دولت آمریكا بوده است.
'یك سال پس از اشغال بحرین و سركوب خونین معترضان، مردم بحرین بیشتر با شرایط جدید تطبیق پیدا كرده و با استفاده از شیوه های مختلف اعتراضات خود را ادامه می دهند و آماده هستند با وجود همه تنگناها و سركوب ها انقلاب خود را به پیش ببرند.'
سخنگوی جنبش آزادیبخش بحرین گفت: مردم ما امروز بیشتر از یك سال قبل بر ضرورت تغییرات بنیادی در رژیم حاكم متمركز هستند و در واقع اهداف و خواسته هایشان روشن تر شده و مصمم هستند كه تلاش های خود را تا حصول به موفقیت ادامه دهند.
وی در عین حال اظهارداشت: نیروهای مخالف انقلاب بحرین نیز با حمایت آمریكا و رژیم های مرتجع منطقه بشدت تلاش می كنند كه مانع از موفقیت قیام مردم بحرین شوند ولی ادامه اعتراضات ضد دولتی طی یك سال اخیر و بویژه تظاهرات عظیم هفته گذشته این نیروهای ضدانقلابی را شوكه كرد.
وی سپس به طرح موضوع بحرین در اجلاس اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو اشاره كرد و افزود: به رغم تلاش های عوامل رژیم بحرین و حامیانش، موضوع نقض حقوق بشر در بحرین در اكثر سخنرانی ها از جمله سخنرانی نمایندگان 9 كشور اتحادیه اروپا مطرح شد.
این سخنگو گفت: به رغم همه سركوب ها، انقلاب مردم بحرین با قدرت ادامه دارد و تقریبا هر روز در نقاط مختلف كشور تظاهرات و تجمع اعتراضی برگزار می شود و نیروهای امنیتی رژیم نیز از همه ابزارها برای سركوب معترضان استفاده می كنند.
به گفته سخنگوی جنبش آزادیبخش بحرین، یك جوان 22 ساله به نام 'فاضل میرزا العبیدی' كه هفته گذشته از فاصله نزدیك با گاز اشك آور از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفته بود، جان خود را از دست داد و به آخرین شهید مردم بحرین تبدیل شد.
شنبه 27 اسفند 1390
بهار ثانیه ثانیه می آید و اینجا کسی است که تو را می خواند...
شیعیان بحرین را فراموش نکنیم!
پنجشنبه 25 اسفند 1390
اتحاد شاه بیت تحقق اهداف انقلاب
شاید
به جرأت بتوان گفت بعد از انقلاب عظیم اسلامی ایران، مهمترین مسألهی قرن
جاری در خاورمیانه، بحث بیداری اسلامی و قیامهای مردمی است که یکی پس از
دیگری در کشورهای اسلامی در حال وقوع است. گرچه این بیداری فقط در بعضی از
کشورهای عربی رخ داده است اما به طور قطع محدود به این کشورها یا منطقهی
جغرافیایی خاص نخواهد شد و به زودی دامنههای آن تا کل خاورمیانه و یا حتی
به قول رهبر معظم انقلاب تا قلب اروپا پیش خواهد رفت. (سایت ایران
دیپلماسی، 1390).
البته نوع
اعتراضها در هر کشوری مختصات ویژهای دارد که بسته به فرهنگ و شرایط
جغرافیایی و حکومتی متفاوت است. برای مثال انقلابهای مصر و تونس بر تجمع و
تحصن خیابانی و فلج کردن دولت متمرکز بود و انقلاب لیبی نیز با توجه به
ساختار قبیلهای این کشور به صورت درگیریهای طایفهای بین طوایف طرفدار
قذافی با طوایف معترض در جریان است. نکتهی جالب در مورد پیشینهی کشورهای
خاورمیانه اینکه تقریباً تمامی این کشورها به استثنای ایران اکثراً
مستعمره و تحت قیمومیت کشورهای غربی مانند ایتالیا، انگلیس، آلمان، فرانسه و
دولت عثمانی بودهاند و حاکمان آنها از سوی دولتهای غربی انتخاب، انتصاب
و یا با کودتا بر سر کار آمدهاند. در نتیجهی چنین شیوهای، این حکام هیچ
گاه نمایندهی مشروع مردم کشور خود نبودهاند و قیام مردمی کشورهای عربی و
آفریقایی نیز دلیلی بر همین ادعا است که پس از سالها به مانند آتشفشان
زیر خاکستر شروع به فوران کرده است. در شرایط فعلی و بر اساس شواهد موجود،
مطالبات مشترک انقلابیون تونس، لیبی، بحرین، مصر و .... را میتوان در دو
سطح ملی و فراملی به صورت زیر دسته بندی کرد:
در سطح ملی و داخلی:
1.تغییر نظام حاکم و وابسته به غرب و بیگانگان؛
2.برگزاری انتخابات برای تغییر قانون اساسی؛
3.برگزاری انتخابات آزاد ریاست جمهوری و پارلمانی؛
4.مجازات دیکتاتورها و هم دستان آنان؛
5.آزادی مذهبی در انجام فرایض دینی؛
6. توزیع عادلانهی ثروت و فرصتهای سیاسی و توسعهی اقتصادی؛
7. باز گرداندن ثروتهای غارت شدهی ملی به کشور و...
در سطح منطقهای و جهانی:
1. مبارزه با استکبار و استبداد؛
2. همبستگی اسلامی با کشورهای مسلمان منطقه و جهان؛
3. استقلال و جلوگیری از دخالت بیگانگان در امور سیاسی منطقهای و جهانی؛
4. احترام به دین، فرهنگ و مردم این سرزمینها در جهان؛
5. جلوگیری از غارت منابع انرژی نفت و گاز توسط دولتهای غربی و نظام سلطه؛
6. آزادسازی سرمایههای ملی مصادره شده در بانکهای کشورهای غربی و بیگانه و ... (محمدی فومنی، 1390)
با
نگاهی به فهرست مطالبات مشترک این کشورها میتوان دریافت خواستههای
کشورهای اسلامی و قیامهای مردمی به یکباره و در یک شب ایجاد نشده و طی
سالیان متمادی انباشت و به شکل انقلاب و بیداری اسلامی ظهور و بروز یافته
است. با این حال به رغم وجود این تشابهها، انقلاب بحرین دارای ویژگیهایی
است که آن را از دیگر انقلابهای عربی متمایز میسازد. برای مثال بر خلاف
آنچه در دیگر کشورها مردم به سرعت از اصلاحات ناامید و به سراغ رأس نظام
رفتند، در بحرین خواست مردم هیچگاه از سطح اصلاحات فراتر نرفت.
عمده
مطالبات بحرینی را میتوان در پادشاهی مشروطه و برگزاری انتخابات آزاد و
تشکیل پارلمان واقعی و نخست وزیری بر اساس اکثریت پارلمانی خلاصه کرد. با
این حال با افزایش سرکوبها، سقف مطالبات مردم نیز بالاتر رفته و
خواستههایی چون تبدیل نظام شاهی به جمهوری و یا تشکیل شورای انتقالی ـ
مشابه لیبی ـ به گوش میرسد. بازگشت افراد تبعید شده، آزادی زندانیان
سیاسی، لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیتهای سیاسی مذهبی، آزادی بیان و
مطبوعات و لغو سانسور نیز از دیگر خواستههایی است که از سوی انقلابیون
بحرین مطرح میشود. (ساجدی، سایت خبری زمان، 1390)
با این حال اینکه چرا بر خلاف انقلاب دیگر کشورها، قیام مردم بحرین نتوانسته است تاکنون به نتایج ملموسی دست یابد ریشه در عواملی دارد که صرف نظر از دخالت نظامی دیگر کشورها مهمترین آنها نبود اتحاد و دیدگاه واحد بین گروهها و احزاب سیاسی این کشور است. با نگاهی به انقلابهای مصر و تونس به خوبی میتوان دریافت که اتحاد ملی و خواستهی مشترک میان تمامی احزاب و گروههای سیاسی، رمز پیروزی این کشورها بود و تمامی گروهها خواهان سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری بودند. این در حالی است که در بحرین اهداف احزاب و جریانهای اپوزیسیون از قیام متفاوت است. به عنوان مثال «جمعیت الوفاق» که از زمان تأسیس آن کمتر از ده سال میگذرد گرچه بزرگترین گروه مخالف شیعه در بحرین محسوب میشود اما اغلب اعضای آن میانه رو بوده و صرفاً خواستار استعفای دولت و اصلاحات هستند. (خمار باقی، 1390) دیدگاه حاکم بر جمعیت این است که برای ساخت کشوری پیشرفته باید به حاکمیت مردم در تمام مؤسسههای حکومتی روی آورد و از این حیث شعار «آزادی، عدالت و برابری را بر اساس اصول و مبادی اسلامی» سر میدهند. این گروه در پارلمان بحرین 18 نماینده دارد که البته در اعتراض به اقدامهای سرکوبگرانهی رژیم حاکم به طور رسمی از پارلمان استعفا دادند. (جریانهای سیاسی انقلاب بحرین، 1389)
این
جمعیت صرفاً به دنبال تغییر نخست وزیر که بیش از 40 سال است بر مسند قدرت
تکیه زده است، هستند. خواستهی دیگر این گروه تبدیل رژیم حاکم از «پادشاهی
مطلق» به «پادشاهی مشروطه» است و به هیچ وجه سقوط رژیم حاکم را در دستور
کار ندارند. (نگاهی به جریانهای سیاسی انقلاب بحرین، 1389) این در حالی
است که دیگر احزاب و جریانهای مخالف شیعه خواهان سقوط رژیم آل خلیفه و
تشکیل یک نظام دموکراتیک از راه نافرمانیهای مدنی و تظاهرات خیابانی
هستند. در چنین شرایطی اتحاد نداشتن مخالفان به چالشی جدی بر سر قیام مردمی
بحرین بدل شده است و ادامهی این رویکرد سرخوردگی معترضین و بهرهبرداری
رژیم آل خلیفه از اوضاع فعلی را در پی خواهد داشت.
موج
خروشان بیداری اسلامی و حرکت عظیم ملتها برای رهایی از سلطهی حکومتهای
وابسته به استکبار، رویداد فرخندهای است که بسیاری از معادلههای منطقه و
جهان را تحت الشعاع خود قرار داده است. در حقیقت این رویداد میتواند تمامی
معادلههای غرب در منطقه و به ویژه در ارتباط با اسراییل و ایران را
دگرگون کرده و فردای نیکی را به امت اسلامی نوید دهد. این رویداد سترگ که
بیشک انقلاب اسلامی ملت ایران تأثیر به سزایی در شکل گیری و پیشبرد آن
داشته است، جهان را در آستانهی شکل گیری خاورمیانهی جدیدی قرار داده است
که البته بر خلاف خواست دولتهای غربی بر پایهی اسلام و ارزشهای اسلامی
پایهگذاری خواهد شد.
تحت تأثیر چنین فضایی که هر یک از بازیگران
منطقهای و فرا منطقهای به فراخور منافع خود، راهبرد خاصی را در این خصوص
دنبال میکنند شاید این سؤال مطرح شود که چشم انداز این انقلابها چیست؟ و
پیروزی هر یک چه تأثیری بر دیگر معادلههای منطقه و جهان خواهد داشت.
با
توجه به مواردی که در این گزارش بدان اشاره شد و همچنین اهمیت ژئوپلتیک و
ژئواستراتژیک بحرین به نظر میرسد ابعاد انقلاب بحرین بسیار بزرگتر از
این کشور است و به نوعی میتواند پیروزی یا شکست آن کل منطقه را دگرگون
سازد. در حقیقت برآیند موقعیت ویژهی بحرین، این کشور کوچک را به صحنهی
جنگ تمام عیار میان آمریکا، عربستان و دیگر کشورهای حوزهی خلیج فارس از
یکسو و شیعیان ایرانی تبار از سوی دیگر بدل کرده است. بر همین اساس
کشورهای خلیج فارس و آمریکا هرگونه تغییر در حکومت پادشاهی بحرین را تهدیدی
برای تمامی حکومتهای منطقهی خلیج فارس که بر اساس سیستم سلطنتی و
امیرنشین اداره میشوند، تلقی کرده و حتی راهکار میانهی مطرح شده در اردن و
بحرین مبنی بر تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه را نیز نمیپذیرند.
این
نگرانیها از آن سو است که رژیم مصر که عضو و ستون اصلی کشورهای به اصطلاح
اعتدال منطقه بود دیگر وجود خارجی ندارد و از سوی دیگر بحرین نیز به عنوان
مهمترین جبههی دفاعی کشورهای حوزهی خلیج فارس با بحران داخلی روبهرو
شده است. بر همین اساس تحولات بحرین میتواند خاورمیانه را زیر و رو کند و
هیأت حاکمهی این کشور نیز دقیقاً با آگاهی از این موضوع با حمایت کشورهای
عضو شورای همکاری خلیج فارس سرکوب وحشیانهی معترضان را در دستور کار خود
قرار داده است. وجود پایگاه فرماندهی دریایی ناوگان پنجم آمریکا و همچنین
وجود مرکز استراق سمع فرانسه در این کشور نیز بهانهی خوبی است تا این
کشورها و دیگر کشورهای غربی نیز در مقابل فجایع انجام شده موضعی نرم و غیر
مؤثری داشته باشند.
موارد ذکر شده
به وضوح نشان میدهد که تعامل با انتفاضهی بحرین بسیار حساس است و
نمیتوان آن را با تحرکات مردمی مشابه در لیبی و یمن یکسان دانست چرا که
هرگونه تغییر در ترکیب سیاسی بحرین میتواند بازتابهای عمیقی بر تمامی
اقلیتهای شیعهی حاضر در کشورهای حوزهی خلیج فارس داشته باشد و رژیمهای
نفت خیز و غربگرای حاکم در این کشورها را مورد تهدید قرار دهد. این در
حالی است که در شرایط کنونی، ثبات سیاسی مهمترین عامل حفظ منافع استراتژیک
ابرقدرتها در منطقهی خلیج فارس به شمار میآید و نتایج تحولات بحرین
میتواند تمامی معادلههای منطقه را دگرگون سازد. این تحولات همچنین
آزمونی بزرگ برای حضور آمریکا و درگیری پنهان و آشکار این کشور برضد قدرت
فزآیندهی ایران محسوب میشود و میتواند میزان توانمندی آمریکا در حمایت و
تأثیرگذاری بر روی متحدانش و نیز میزان همراهی این کشور با خواستههای
مردم منطقه در جهت برپایی اصلاحات سیاسی، عدالت اجتماعی و حکومتهای مبتنی
بر قانون را مشخص کند. بحرین کلید منطقهی خلیج فارس و نقطهی ضعف آن است و
البته بر اساس خواست برخی حکام، پایگاه پنهان خوشگذرانی نیز محسوب
میشود. با این حال پل «ملک فهد» که برای دستیابی به این هدف، افتتاح شده
است میتواند بر خلاف جریان یک طرفهی موجود، انتفاضهی شیعیان بحرین را به
خارج از این کشور منتقل نماید.
در
این میان نکتهای که حایز اهمیت است اینکه مردم کشورهای عربی، کل این
کشورها را به نام «الوطن العربیه» میشناسند و برای آنان، مرزهای جغرافیایی
بین کشورهای عربی اهمیت چندانی ندارد. از این رو، انقلابهایی که در
کشورهای عربی صورت میگیرد نه به عنوان انقلاب در یک کشور، بلکه به عنوان
انقلابی در بخشی از سرزمین بزرگ عربی قلمداد میشود و تا تکمیل این فرآیند
که همان برپایی انقلابهای ضد آمریکایی در کل سرزمینهای عربی است، ادامه
خواهد داشت. بر همین اساس سقوط دولت بحرین به دست شیعیان این کشور قطعاً به
تحریک شیعیان عربستان که بیشتر در بخشهای نفت خیز ساکن هستند منجر خواهد
شد و این امر میتواند موجب ضعف آمریکا در منطقه و در مقابل نشانهی قدرت
ایران باشد. بنابراین طبیعی است که جلوگیری از سقوط دولت بحرین به هدف
مشترک عربستان و آمریکا بدل شود. البته با توجه به وعدهی الهی در زمینهی
نصرت مستضعفان و سقوط پیاپی دیکتاتورهای فاسد، به طور قطع غرب بازندهی
اصلی بیداری اسلامی خواهد بود و موازنهی قوا بدون انگارههای آمریکایی، در
قالب و ساختار جدید تبیین خواهد شد. در این زمینه تلاشهای غرب و ولد
نامشروع آن یعنی اسراییل نیز نمیتواند مانع از ایجاد خاورمیانهی اسلامی
شده و در نهایت بر خلاف سناریوهای اتاقهای فکر واشنگتن، حکومتهای جدیدی
بر پایهی ارزشهای اسلامی در حال ظهور است. بنابراین آل خلیفه و آل سعود
باید بدانند که شرایط کنونی بیداری ملتها یادآور قیامهای دههی 50 است که
بساط استثمارگران انگلیس و فرانسه را برچید و اقدامهایی نظیر اخراج
معلمان، کارگران، تخریب مساجد و سوزاندن قرآن، حمله به عزاداران در دههی
فاطمیه، قتل پزشکان و پرستاران، شکنجهی بازداشت شدگان تا سر حد مرگ،
محرومیت ورزشکاران و.... هیچ کدام نمیتواند مردم معترض را به خانههایشان
بازگرداند. با افشای روابط گسترده با صهیونیستها، به طور قطع عزم مردم
مصممتر شده و تا سقوط این دین ستیزان، از پای نخواهند نشست. (*)
منبع : سایت برهان
پنجشنبه 25 اسفند 1390
برای مشاهده اینجا را کلیک کنید.
منبع : سایت پارسینو
امام خامنه ای: از وضع مردم بحرین بسیار نگرانیم. به ملت بحرین ظلم می شود. ملت بحرین ملت مظلومی است. ظلم و جفا می شود و به قول هایی که داده می شود عمل نمی شود.(90/9/6)